مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
از تو ممنونم مرا دعوت به ماتم کردهای پای این سفره دلم را کشورِ غم کردهای از تو ممنونم که مابینِ شلوغی های شهر این گدا را واردِ شهـرِ مُـحـرّم کـردهای چشمِ من خشکیده بود از معصیتهای زیاد این تو بودی با نگاهی دیده زمزم کردهای خارج از انسانیت بودم که با یک یاحسین هر دو دستانم گرفـتی و تو آدم کردهای روضه برپا میکنی تنها میانِ خـیمهات قلبِ من را با دمت از دور توأم کردهای روضهای بنما تلاوت تا که بر صورت زنم با نوای خود مسخّـر کُـلِّ عـالم کردهای بردهای دل را به سمتِ کربلا و بعد از آن روضههای سختِ جدّت را مجسّم کردهای قتلگاهـش را نـشانم داده با سـوزِ جگـر جاری از چشمانِ من دریای نم نم کردهای |